منع خشونت علیه زنان
مقدمه ؛
ضمن گرامیداشت روز منع خشونت علیه زنان باید گفت ، این نوع خشونت در طول تاریخ ، دستخوش تغییرات عمده ای شده چرا که در زمان های گذشته این لفظ صرفا به خشونت های فیزیکی و ضرب و جرح و استفاده ابزاری و بهره کشی های جنسی از زنان اطلاق میشد اما امروزه با توجه به حضور پررنگ تر بانوان در جامعه چهره های جدیدی به خود گرفته که مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
مبحث اول ) واژه شناسی :
الف ) خشونت : خشونت در زبان فارسی، از نظر لغوی به معنای خشکی، تندی و سختی است و در اصطلاح حالتی از رفتار است که با استفاده از زور فیزیکی یا غیرفیزیکی یا کلامی، فرد خشن خواسته خود را به دیگران تحمیل میکند.
بطور کلی هرگونه رفتار و تکلیف خواستن خارج از توان فرد نیز میتواند خشونت تلقی شود .
ب) خشونت علیه زنان : هر رفتار خشونتآمیزی مبتنی بر جنسیت که منجر به آسیب و رنج فیزیکی، جنسی و روانی در زنان شود، خشونت علیه زنان تعریف می شود.
مبحث دوم ) خشونت علیه زنان در گذر زمان :
همانطور که بیان شد ، خشونت علیه زنان در گذر زمان دستخوش تغییراتی شده که با توجه به تغییرات میتوان موضوع را در دو بحث بررسی کرد :
الف ) خشونت علیه زنان در زمان گذشته :
در زمان گذشته بدلیل عدم حضور بانوان در جامعه یا حضور کمرنگ تر آنها ، این خشونت صرفا به خشونت فیزیکی و ضرب و جرح و سوء استفاده جنسی و نیز حتی قتل آنها اطلاق میشد. که مطابق شواهد تاریخی چنین خشونت هایی در کشور های اروپایی بالاخص کشور فرانسه بسیار رواج داشت و همین امر منجر به تشکیل گروه های فمنیستی برای حمایت از حقوق زنان شد. که البته تشکیل چنین گروه هایی در طی این مدت کارآرایی چندانی نیز نداشته چرا که مطابق آمار منتشر شده تنها در سال ۲۰۲۲ تعداد ۱۱۸ زن به قتل رسیده اند.
ب) خشونت علیه زنان در زمان حال :
امروزه بدلیل حضور پررنگ تر بانوان در جامعه بواسطه ورود آنها به بسیاری از مشاغل ، انواع جدیدی از خشونت به خشونت های علیه بانوان اضافه شده.
همه ما قبول داریم که ورود بانوان به جامعه و قبول یکسری از وظایف شغلی توسط آنها نه تنها خوب و پسندیده است بلکه در برخی موارد لازم و ضروری میباشد چراکه برای رسیدن به نتایج بهتر در بسیاری از امور نیازمند ظرافت و دقت بیشتری هستیم که مسلما بانوان توانایی بیشتری در این امر دارند .
باید توجه داشته باشیم که اموری که به بانوان سپرده میشود باید کاملا مطابق روحیات و نیز توان جسمی آنها باشد بطور مثال اگر در یک شرکتی که کارمندان خانم و آقا مشغول به کار هستند زمانی که برای استراحت آنها تعیین میکنیم نباید برابر باشد چراکه شرایط جسمی بانوان به شکلی است که به استراحت بیشتری نیاز دارند و البته متاسفانه با توجه به فرهنگ جامعه و اینکه بانوان هم در محل کار و ام در منزل مشغول به کار هستند ، حجم کار میبایست کاملا متناسب با شرایط زندگی آنها باشد و الا حتی شاغل کردن آنها هم بنوعی خشونت محسوب میشود یا در مثال دیگر در رابطه با نوع شغل ، اگر بانویی شغلی غیر متناسب با توان جسمی و روحی خود برگزیند ، این نیز نوعی خشونت محسوب میشود چرا که این امر میتواند آسیب های جبران ناپذیری برای وی داشته باشد.
نتیجه ؛
هرگونه بهره کشی از بانوان که بر روحیه لطیف و زنانه آنها تاثیر منفی بگذارد و یا سلامتی جسمی آنها را بخطر بیندازند ، خشونت علیه زنان است حتی اگر به خواست خود آن را را قبول کرده باشند چون اگر بخواهیم عمیقا موضوع را واکاوی کنیم مشخص میشود که عمده بانوان اگر از نظر ماری و نیز از نظر روحی و احساسی تأمین شوند حاضر به قبول چنین وضعیتی نیستند که اگر در دوران کودکی و نوجوانی آموزش های درستی به آنها داده شود هیچ کدامشان حاضر به قبول چنین ظلمی نخواهند بود .
البته در حقوق کیفری نیز ما نمیپذیریم که شخصی حتی با خواست و اراده خود ، به خودش آسیب بزند و یا حتی از دیگری بخواهد به او آسیب بزند خصوصا وقتی این آسیب به به جامعه تسری پیدا کند زیرا که این خشونت خود خواسته میتواند هم به شخص بانوان ، و هم جامعه آسیب های جبران ناپذیری وارد کند .
بنابر این هرگونه رفتار و تکلیفی که ورای توان جسمی و روحی بانوان باشد ، خشونت علیه بانوان است حتی اگر خودشان بخواهند.